برای مادرم

شرح خاطرات و زندگینامه مادرم که مظلومانه پرپرش کردند-دل نوشته های من به مامان گلم


برای مادرم که همچون گلی در آغوشم پرپرشد به جرم مادر بودن

 

30 آبان 1398برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

این دعاها جنسشان مرغوب نيست

تقديم به مولای مهربانم

يار من يوسف نيا، اينجا کسي يعقوب نيست
لحظه اي چشمانشان از دوريت مرطوب نيست
اي گل زيباي من، از غربتت اشکي نريز
نازنين، اينجا خدا هم پيششان محبوب نيست
گرچه در هر جمعه اي زيبا دعايت مي کنند
بهترينم، اين دعاها جنسشان، مرغوب نيست.....!
ادرکنی یااب الحسن{عج}

یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

خداحافظ ای نوبهارم

مامان مهربونم !

از وقتی سالگرد پروازت گذشته حالم بدتر از قبله ...

احساس نداشتنت قلبمو آتيش می زنه ...

یه سال نبودیو من بدون تو زنده موندم؟

تو را می سپارم به دل های خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب

   تو را می سپارم به دامان دریا

   اگر شب نشینم اگر شب شکسته

تو را می سپارم به رویای فردا

خداحافظ ای سایه سار همیشه

  اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

خداحافظ ای نو بهار همیشه

دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

نان و ايمان

خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد.

قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم،
تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند
نه از آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند.

دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

حسرت یه نگاه مادرم

وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هايش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …

مامان قشنگم حسرت بغل کردنت داره داغونم می کنه،

عطر تنت هميشه تو يادمه انگار هميشه داری کنارم راه ميری اما اينم يه لحظه نبودنتو جبران نميکنه...

دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

گل زندگیم، غزاله قشنگم، نرگس

در تمام این یک سالی که مامان گلم راه بهشتو پیدا کردو رفت، یه ماه مهربون، یه گل خوشبو، کنارم بود که وجودش لحظه های سختمو ، آرامش میداد.

یه گل خوشبو که مثل اسمش گله...

خواهر قشنگم ، نرگس...

مطلب این پستو به چشمای قشنگش تقدیم می کنم:

 

ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره

 دنیامون یک عالمه آدم خوب و بد داره

ماه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن

همه که پر ترک مثل من و تو نمیشن

ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه

خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه

 

ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست

تر و تازه موندن گل مال اشک شبنماست

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه

اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه

ماه من غصه نخور خیلیا تنهان مثل ما

خیلیا با زخمای زندگی آشنان مثل ما

ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت

خدا رو چه دیدی شاید فردامون بشه بهشت

ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه

اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه

 ماه من غصه نخور دنیا رو بسپر به خدا

هر دومون دعا کنیم تو جدا منم جدا

 

چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

تو فقط ماهه منی

 هنوزم میشینمو                      سر رو زانو میگیرم

گریه می کنم برات                   کمی آروم می گیرم

نمیشه با تو نبود                    نمیشه از تو نخوند

 نمیشه حرفی نزد                    نمیشه که بی تو بود

منم اینجا رو زمین            

       تو، تو سقف آسمون

 نرو پشت ابر عقب                       یکمی پیشم بمون

آخه تو ماهه منی ولی پنهونی ازم

 

مامان قشنگم

اینروزا از همیشه غمگینترم؛

چرا نمیای سرمو بذاری رو زانوتو نازم کنی بگی "دختر قشنگم، گریه نکن ، تو گریه کنی من دق می کنما..."

مامان صدام کن؛

خواهش می کنم یه بار دیگه صدام کن:

معصومه...

من دارم می میرم از غصه ...

چی شده مگه تو مامان قشنگ من نیستی؟ جواب بده مامان...

نکنه اون بالا یه دختر دیگه داری که بی خیال ما شدی؟

تو که بی معرفت نبودی؟؟؟

دو شنبه 17 تير 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

ای زندگی بردار دست از امتحانم

 

ای زندگی بردار دست از امتحانم

چیزی  نه می دانم نه می خواهم بدانم

دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر

از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم

کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست

اکنون که می بینند خوارم،  در امانم

دلبسته ی افلاکم و پابسته ی خاک

فواره ای بین زمین و آسمانم

آن روز اگر خود بال خود را می شکستم

اکنون نمی گفتم بمانم؟! یا نمانم؟ 

قفل قفس باز و قناری ها هراسان

دل کندن آسان نیست! آیا می توانم؟

 

شنبه 8 تير 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مولای غریبم سلام

 

 

مولای مهربانم ببخش که غم نبود مادر نگذاشت تا کنون از شما سخن بگویم...

 

نگاهم کن مولا، می دانی که محتاج نگاهت هستم....

ببخش و مرا لایق دیدار کن ..

.این جمعه بیا مولا ...

 

فــرض كــن حـضــرت مـهــدى بــه تــو ظــاهــر گــردد،

ظــاهــرت هـســت چـنــانـى كـه خـجـالت نـكـشــى؟

بــاطـنــت هـســت پـسـنــدیــده صــاحـــب نـظــرى،

خــانــه ات لـایـق او هــســت كه مــهـمـان گــردد؟

لــقـمــه ات در خــور او هـست كــه نـزدش بـبـرى؟

پـــول بـی شـبــهــه و ســالــم ز هــمــه دارایــى،

داری آن قـــدر كــه یــك هــدیــه بــرایــش بــخــری؟

حــاضــری گــوشــی هــمــراه تـــو را چـــك بـکنــد؟

بــاچــنـیـن شــرط كه در حـافـظــه دسـتـی نـبـری؟

واقــفــی بـــر عــمـــل خــویــش تــو بـیـش از دگــران؟

مـیـتــوان گــفــت تـــو را شــیـعــه اثـنـی عـشــری...؟

 

 

شنبه 8 تير 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مامان گلم جات تو آغوش خدا امنه امنه

 

 

 

 

مامان گلم این حرف آخریه خدا خیلی بهم چسبید یعنی تو الان توی بغل خدایی، خوش به حالت، جات خیلی امن و راحته...

اما من چی عزیز دلم، من که آغوش تو رو هم از دست دادم ...

 

وقتی خدا داشت منو بدرقه می کرد بهم گفت: جایی که می ری مردمی داره که میشکوننت، نکنه غصه بخوری، قلب میذارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه و

مرگ که بدونی برمی گردی پیشم

شنبه 8 تير 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

خدایا تو قلب مرا می خری؟

دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روزبرای دلم مشتری آمد و رفت
و هی این و آن سرسری آمد و رفت
ولی هیچ کس واقعاً اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم، قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است
یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است!
یکی گفت: چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت:و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
 
و فردای آن روزخدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
 کسی را نداریم

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

خدا پرسید: میخورید یا میبرید؟

و من پاسخ دادم: میخورم
!!

چه میدانستم
لذتها را میبرند،  حسرتها را میخورند !!!!!!!

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:پرسش خدا,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

خدایا هنوز اون بالایی؟؟؟

مامان جونم سلام

امروز دلم خیلی گرفته...

اونی که باعث مرگت شد داره ما رو هم عذاب می ده یه کم دیگه صبر کن .

اسمشو میارم، می خام همه بشناسنش،

بسه دیگه الکی خودشو خوب نشون بده،

پسرتو میگم ،مدیر هنرستان...

یه کم دیگه صبر کن ...

چون دیگه طاقتم داره تموم میشه،

نمی ذارم الکی خلق خدا رو با ژستای موجهش گول بزنه...

خدایا هنوز اون بالایی؟؟؟

به قول دوست عزیزم مریم:

 

"خدایا امروز را مهمان من باش...

به یك فنجان قهوه ی تلخ...

وقتش رسیده طعم دنیایت را بدانی....."

شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

تنهام به ژرفای مرگ

همه از من میپرسن حالت چطوره!

به همه لبخندی میزنمو میگم: رو به راهم!!!

میگن خدارو شکر...

اما

نمیدونن رو به راهی هستم که تو رفتی......

 

مامانه گلم سلام،

آنقدر داغونم که چيزی جز رسیدن به تو آرومم نمیکنه..

مامانم دلم هوای گرمای دستاتو داره...

مامان دلم هوای زمانی که با صدای بچه گونه بهم میگفتی: "مامان نرگسو "کرده

مامانم، دلم یه آغوش گرم مامانی جونمو میخواد...

تنهام به ژرفای مرگ...

دلم غم خونس، لبم گل خونه، مثل خودت

راسته که دخترا به مادرا میرن.

مادر مظلومم

جرمه پرپر کردنت مادر بودنت بود مامانم؟؟؟

جرم بزرگی بود پروانه زندگیم!! جرم مادر بودن...

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مادر

 

مادر
تمام زندگیم درد میکند
دلـم نوازش های مادرانه میخواهد

شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

بی تو

نبودنِ تو
فقط نبودنِ تو نیست
نبودنِ خیلی چیزهاست...
کلاه روی سَرمان نمی‌ایستد!
شعر نمی‌چسبد...
پول در جیب‌مان دوام نمی‌آورد!
نمک از نان رفته!!!
خنکی از آب.............
" ما بی‌تو فقیر شده‌ایم " مادر....

شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

روزت مبارک همه ی آرزويم

 

 

همه ی آرزويم

روز مادر است، من در نبودنت دارم آب می شوم، دارم محو میشوم ، بيدار شو مادر

مثل هر سال باش تا من ناز کنم و هديه ات را دقیقا روز مادر تقدیمت کنم، يادت هست می خنديدی و می گفتی همه شب قبل هديه مادرهاشان را می دهند و ذوق می کردی از هديه ات مثل کودکان ، به خاطر ما...

يادت هست هميشه می گفتی هديه روز مادر را خيلی دوست داری ...

برايت چه هديه ای بياورم ؟

از لحظه نبودنت تا کنون هر روز هزار بار مرده ام...

تو که طاقت اشکهای مرا نداشتی ، ذره ذره آب شدنم را چگونه تاب آورده ای؟

عزيز دردانه هايت را ميان اين آدمکها رها کردی ...

روز مادر است مادر، روزت مبارک، آغوش باز کن تا گرمای وجودت آراممان کند.

ای کاش روز مادر بی مادریمان را با تو در خاک بوديم، مردن از بی تو بودن آسانتر است مادر...

"امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آيیم
این اشک های ما از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی...
امروز دلمان آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردیم
می دانیم جای تو خوب است
و فرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانیم که بهشت زیر پای توست....
کاش فقط امروز نگاهت را داشتیم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتیم...

 

سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مامانه گلم سلام بانوی بهارم

بانوی بهارم سلام:

مامان دارم می میرم، پس کجایی که اشکای نرگستو پاک کنی و بگی الهی اشکاتو نبینم. مامان اشکامو قطره قطره میاد، اما دستات نیست پاکشون کنه. مامانم نفسه زندگیم، خدا از کسی که این فراقو برای ما آورد نگذره،خدااااااا !!!

مامانی جونی، عیده میبینی عیدم شده سیاه، مردم، از بس الکی لبخند زدم مردم، از بس به روی خودم نیاوردم. مامان من دیگه از کوه شدن خستم، مامانم دیگه ذوق زدن واسه عید واسم معنی نداره، مامان روز عید سفره هفت سینم شدی:

سین اول:سیب

سین دوم:سکه

سین سوم: سماق

سین چهارم:سمنو

سین پنجم:سرکه

سین ششم:سیر

سین هفتم:سنگ مزار مادرم

امسال تنگه ماهیمون  یه تنگ پر از خالی بود ، پر از حضور تو، ماهی قلبه نرگس...

کاش توی کما بودم، کاش از کما بیرون میومدم میدیدم منم که مرده بودم.

آآآه مامان چرا چرا تو که گله همیشه بهاره ما بودی رو اونا آتیش زدن؟

چطور دلشون اومد هستی ما دوتا دخترو بگیرن؟

به چه عدالتی این حقو به خودشون دادن تورو پرپرت کنن؟

خدااااااااااااااااااااااااا دعای عیده امسال دیدن انتقام خدا از اوناس تا زندم ببینم، ببینم که چوبه بی سر و صدای  خدا چه بلایی سرشون میاره .

مامان پیره زنه هر هفته میاد به جای تو بهش کمک میکنیم. مامان هیچکش تو نمیشی، بچه های اون با تو راحت بودن.

مامان عیدی بچه هاشو از طرفت دادیم.

مامانم مثل همه این 14 سال لباس عید بچه ها و نوه های پیرمردرو واسش فرستادیم، مامان پیرمرده میگفت بچه ها میگن کاش مامان بزرگ بود، مامان هیچکی تو نمیشه...

دسته دهنده خدا چرا با کینه دستتون قطع کردن؟ خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تو رفتی و راحت هستی و من هر لحظه به این خوشم که با هر نفس به تو نزدیک میشم

"دکتر شریعتی"

 

جمعه 2 فروردين 1392برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مامان خوشگلم سلام

مامان جونم ، دلم برات تنگ شده بود، دستت درد نکنه اومدی به خوابم. ولی اینا جبران نبودنتو نمی کنه...

مامان، تشنه صداتم... عکست تموم چیزیه که دارم و می تونه یه ذره ، فقط یه ذره آرومم کنه. به نرگس نگفتم اما هر وقت عصرا می رسم خونه منتظرم روی مبل جای همیشگیت نشسته باشی و جواب سلاممو بدی ، وقتی نمی بینمت می شکنم ، هر روز می شکنم .

بی معرفت دارم دق می کنم. خوب جواب دشمنامونو دادی، راحتشون کردی نه؟ دارن کیف می کنن از نبودنت. از ذره ذره آب شدن ما...

مامان ، بی قرارتم. خیلی... بی قراری می دونی یعنی چی؟ یعنی دارم مثل یه ماهی بیرون تنگ دل می زنم از نبودنت... دارم آخرین نفسامو می کشم بدون تو، تو رو خدا برگرد. خدایا نمی شه زمانو برگردونی عقب؟

خدایا، دلم شکسته...

 

دختر غمگینت: معصومه

سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:بی قرار, مامان,,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

دلم تنگه مامان

مامان جونم

سلام منم ، معصومه

خيلی وقته بهم زنگ نزدی؟ خيلی وقته چشمم به تلفنه و گوشم به صداش که زنگ بزنی و بگی :" چرا یه زنگ بهم نمی زنی؟ داری تلافی می کنی نه؟ بابت همه بی معرفتیام داری تلافی می کنی؟

مامان ، تنهام. خيلی تنها. من بلد نیستم مامان باشم. بلد نیستم جاتو پرکنم.

خدایا کمکم کن تو توی این تنهاییام جای مامانم، تو رو صدا کنم. آخه دارم می شکنم. می ترسم توی شکستنم یه موقع یه کاری کنم که پشيمون بشم.

صدام کن ،مامان، صدام کن،معصومه ، منم ناز کنم یه کم دير جواب بدم. هه، چه خيالاتی ، ديگه کسی نیست که نازمو بخره . 

راستی مامان. خونه نو مبارک. سنگ مزارتو گذاشتيم. خوشگل شدی مامان. حالا می تونی روی سنگت بشينی. آخه پاهات درد می کنه، نمي تونی زياد وایسی . خوب شدی راستی، اين منم که قلبم درد می کنه. اين منم که نمي تونم روی پاهام زياد وايستم ، اين منم که شکستم، وقتی تو ...

دلم برات تنگه مامان. دلم تنگه... 

یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

زندگينامه مادرم

 

به نام تو که بهترین دادرس مظلومانی

و به نام نامی مادر

مامانم، همیشه میگفتی زندگی نامه تو رو بنویسیم اما نشد. زندگی نامه ها همه با یک اغاز شروع میشن و به یک پایان میرسن و زندگی تو مادرم با غم آغاز و با غم پایان یافت اما در اوج مثل یک فرشته مثل خودت ..

فصل اول تولد

فصل تولد بر گرفته از خاطرات مادربزرگ منور

منور مامان بزرگم بود که دوران شیرینی رو در کودکی و نوجوانی برای ما به ارمغان آورده بود همیشه منتظر آمدن ننجون منور بودیم با یک چمدانو چندین ساک به چه بزرگی هر چی فکر میکردی واسمون می آورد یادش بخیر. همیشه زمستونا و ماه رمضونا پیش ما بود و گاه گاهی تا تابستون کنار ما میموند دلم واست تنگه شده ننجون اگه بودی انقد به دخترتو نوهات ظلم نمیشد آخه ننجونم یک شیر زن به تمام معنا بود با کمال ادب اجازه نمیداد کسی به خودش یا بچه هاش توهین کنه هر چند یک بار حاله یک نفرم گرفت که خاطرش شنیدنیه و در ادامه میارم ..

ننجون اهل روستای ورپشت از توابع اصفهان بود یه روستای کوچیک و پر از حرفای بزرگ مثل همه روستا ها پر از اتفاق و پر از خاطره

از زبان خودش مینویسم مثل زمانی که از ازدواجش با حاج صادق میگفت وقتی من لباس عروسیشو میپوشیدم و دورش میرقصیدم ...

نرگس بشین تا برات بگم ننه ...

زمان ما دخترا تا به 9 سال میرسیدن سریع ازدواج میکردن  من دختر  یکی از خانزاده های ده بودم از همه دخترا خوشکلتر، یه خانجون داشتم که خدا رحمتش کنه،  زن بابام بود،از مادر مهربونتر یه روز دیدم منو برد حمام خوشکلم کرد موهامو شونه کرد و این لباسها روتنم کردن یه  لباس چین دار سفید قشنگ با کت مخمل بلند قرمز از  بهترین جنس با یه چارقد بلد سفید. عروسکمو داد بغلم و منو نشوندن روی یه تخت قشنگو بردن سمت خونه  حاج صادق، حاج صادق  شوهرمو میگم، وقتی شب شد مهمونا رفتن خانجون و آقام امدن دستمو تو دست یه آقای قد بلند گذاشتن و رفتن منم گریه کردمو خواستم برم که گفت کجا منور خانم اینجا دیگه خونه شماست شما خانم این خونه هستی اما من که آروم نشدم ، بردم پیش خانجون، اونم آرومم کرد، عروسکم داد بغلمو برگشتم خونه حاج صادق،؛ زمانه به سرعت واسه من گذشت تا ...


ادامه مطلب

دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:فصل اول تولد,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

آسوده بخواب مادر غمخوارم بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم!

امام رضا به همتون سلام رسوند: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

تا آقا سلام نده که ما نمیتونیم سلام بدیم

مامانم ثواب زیارتمم ماله تو ثواب صلواتم واسه هرکسی که اینجا بیاد 1صلوات واسه مامانم بفرسته! صلوات حرم آقام خیلی بیشتر جواب میده ها با 1 صلوات مادرمو شاد کنین اون دنیا ثواب صلواتمو که تو حرم میفرستادم با همه شما تقسیم میکنم به جون مامانه گلم ازتون ممنونم نفرستادین سلامت باشین واسه همتون بازم دعا میکنم دعا میکنم همیشه دلتون شاد باشه لبتون خندون ریر سایه مادر

دو شنبه 20 دی 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

خدا

در تمام سختی ها و رنج ها که میکشیم صبوری اوج احترام به حکمت های ناشناخته خداست

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

سلام تمام زندگیم سلام مامان گلم،

الهی بمیرم دختر بدی شدم نیومدم واست از دلم بگم !

مامان دلم لک زده واسه بوسیدن کف پاهات  مامانم دارم میمیرم ...

مثل تو شدم الکی میخندم الکی به همه میگم خوبم

مامان دلم واسه لالاییت تنگه مامانم من یتیمی بلد نیستم مامانم یتیمی سخته بمیرم واسه یتیمای کربلا

مامان دلم واسه دستات تنگه موهام تشنه نوازشتن خدا یا به حق عدالتت دسته کسایی که مادرمو ازم گرفتن از زمین و زمان کوتاه کن

مامان از هر زمان بیشتر به بودنت نیاز دارم مامانم دارم شروع میکنم زندگیتو بنویسم از تولد تا غمه من میخوام همه بدونن مامانم یه تیکه از مهر خدا بود که نورشو خاموش کردن

میخوام همه قاتلاتو بشناسن همه بدونن زیر نقاب اونا جز گرگ بودن چیزی نبود...

مامانم دیگه سکوت نمیکنم من مثل تو نمیشم همه فرشته نمیشن همه مادری مثل تو نمیشن

مامان شکستم با بودنت تو لحظه هام بندم بزن

چهار شنبه 19 دی 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

سلام مامان گلم؛

در یک عملیات اطلاعاتی نامه های معصوم رو واست آوردم، این نامه ها رو از روزی که اومده سر کار واست نوشته . مامانی جونی ، دلت میاد ما اینقدر شکسته باشیم ؟ مامانم می خوام بذارم معصوم هر وقت داغون بود بیاد باهات حرف بزنه.  فدای دلت بشم، رمزمو عوض نکردم،  به خاطره تو ...

داستان زندگیتم شروع کردم. مامان، میخوام تا اونجا که یادمه بنویسم، یادم نبود بپرسمو بنویسم، مامانم، میخوام بدونن چقدر عاشقمون بودی،  میخوام کسایی که پرپرت کردند و خندیدند حتی اشک بی صداتم به بازی گرفتن بفهمن، مامانم ، همونایی که فقط مدعی بودن همونایی که هیچ کس باورش نمیشه  باطنشون مثل باطن شمره... میخوام به همه بگم زندگی کوتاهه، دل شکستن و کشتن يه نفر افتخار نیست، خدایی هم ناظره ...

پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:نامه های معصومه,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

حرفهای ما هنوز ناتمام..
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حكايت هميشگی!

پیش از آنکه با خبر شوی!
لحظه عزيمت تو ناگزيز میشود
آی..
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود

"

عزیز دلم ،قلب و روحم ،بی تو بودن اوج تنهایی من است

حتی اگر میان هزاران هزار باشم

نمیشود دوباره برگردی؟

می دانم آرزوی دیدنت فقط خیالیست شیرین

 اما...

 

  خیلی دلم گرفته….
 
  انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…"
 
 

مامان قشنگم دخترات دارن از غصه نبودنت ذره ذره میمیرن  ....

دو شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

سلام مامان گلم؛

مامااااان باز معصوم امد توکار من کنکاش کرد به جون خودت تلافی میکنم به زودی عشقم ،دلم واست تنگ شده مامانی میخوام  بیام بغلت با هم گریه کنیم مثل قبلا که من گریه می کردم پا به پام اشک میریختی مامان بیتابم انگار دنیا داره خفم میکنه مامان دستمو بگیر نیگا داغه داغام از تنهایی ...

یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . .

مامان قشنگم ، الهی من برای دستای خستت بمیرم  که خدا فرصت بوسیدن دوبارشون رو از منو معصوم گرفت....

دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

مامان قشنگم سلام ، منم معصومه.

 

مامان قشنگم سلام ، منم معصومه.

بازم مثل قبلنا که یواشکی می رفتم سراغ موبایل نرگس ، اومدم سراغ وبلاگش، آخه وبلاگه ماله توئه،

مامان ، سلاممو جواب نمی دی؟ بگو سلام عزیز دلم سلام دخترگلم، بگو دیگه مامان.

 مامان، یادته موهامو هر روز که شونه می زدی بهم می گفتی تا کی من موهاتو شونه کنم ؟ منم می گفتم تا همیشه ، همیشه همینقدر کوتاه بود؟ بیا موهام خیلی وقته منتظره دستای توئه که شونه بشه و برام بخونی : "مو داره قد کمون از کمون بلندتره از شفق سیاهتره" ، مامان دارم صداتو میشنوم...  نه، همش خیال بود تو که نیستی ما رو ول کردی و رفتی به همین راحتی... .

مامان، من دارم ذره ذره آب می شم. سرده سردم  بی حال بی حال، دلت میاد منو اینطوری ببینی؟  مامان از غصه، دخترکات مثل دو تا جوجه کفتره تنها دارن تو بارون غصه ی تو می لرزن تو که طاقت نداشتی گریه ما رو ببینی ؟ حالا طاقت داری بقیه ما رو اینطوری ببینن؟

بعد رفتنت بسکه تنهایی کشیدم قامتم خم شده بیا ببین ، چطور طاقت آوردی؟ نکنه ما رو یادت رفته؟  خیلی بی معرفتی مامان. مثل خدا، خدایا تو هم مثل مامانم فقط داری گوش می دی ؟ پس جواب منو کی بده؟ تو که می دونستی من دختر تنهای تو، همه امید و آرزوم تو بودی؟ تو که می دونستی واسه تو درس خوندم ، واسه تو بود که کار می کردم ، همه چیزای خوبو واسه تو بود که می خاستم، مامان، روز مادر برات چی بخرم؟ آخه من از اول سال پولامو جمع می کردم تا روز مادر بتونم یه چیز خوب برات بگیرم. ولی من که مادر ندارم ...

راستی مامان، حسود شدم . به همه اونایی که مادرشونو صدا می کنن ، همه اونایی که کنار مادراشون راه می رن ، به همه اونایی که مادر دارن حسودیم می شه. تقصیر توئه مامان، من که حسود نبودم، تو رو که ندارم حسود شدم . من تو رو می خام مامان تو رو می خام...

اشکامو می بینی؟ می بینیو هیچ کاری نمی کنی؟ مامان من دارم می میرم  هر لحظه از عمرم داره به این  امید می گذره که زودتر تموم بشه و من بتوم بیام پیشت .  به قول یکی از این وبلاگیا بهشت را نمی خواهم اگر مادرم آنجا نباشد، آره مامان منم هیچ خوشیی رو تو این دنیا نمی خام حالا که تو نیستی. مامان دلمو شکوندی می دونستی؟ خدا هم دلمو شکوند. همیشه فکر می کردم اگه یه مشکل بزرگ داشته باشم  خدا رو که با ته دلم صدا کنم جوابمو می ده ، مامانم که داشت می رفت از ته قلبم صدات کردم ، صدام بهت نرسید خدا؟ شایدم خودتو به نشنیدن زدی...

نرگس می گه من مامان کوچولوی خونه شدم،  نه، نشدم، دارم زیر بار غمت می میرم الکی سعی می کنم جاتو براشون پر کنم، نمیشه که می دونی مامان. نرگس تو رو می خاد که بگه "مامانی جونی"، تو هم بگی "جونم عزیز دلم "...

جواب منو نمی دی، جواب ته تغاریتو بده، نرگسو که میشناسی توی خودش میشکنه نذار،

 فقط یه بار دیگه وقتی گفت "مامانی جونی" جواب بده "جونم عزیز دلم" فقط یه بار دیگه...

 

یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

سلام مامان گلم؛

سلام رفیقم ،دلم واست تنگه مامانم، خستم از بس به خاطر مصوم نتونستم دلتنگیمو داد بزنم ،خستم از بس الکی لبخند زدم کسی نفهمه دارم هر روز میمیرم.

مامانم ،حست میکنم، هر ثانیه هر نفس، امسال تاسوعا نبودی گلم، نذریتو دادیم زندگیم،همه سراغتو میگرفتن. مامانم همه منتظر دیدن تو جلوی در بودن .

امسال بی کسی رقیه امام حسین رو حس کردم، امسال دستام خالی تر از هرسال بود اما شرم کردم دیگه چیزی از امام حسین بخوام ، داغ من حتی به پای داغ حضرت زینب نمیرسید. رو سیاهم که قبلا فقط فکر میکردم حسین شناسم  میدونم امسال مهمونه حضرت عباس بودی،لبخندت توی عکس نشون می داد خوشحالی  .

دلم واست تنگه گلم صدات همش توی گوشمه مامان، دلم واسه نوازشات تنگه مامان، دلم واسه گلم گفتنت تنگه، مامان، رفیقم، نیستی ببینی دختر لوست هر روز میشکنه از نو ساخته میشه تا بابا و معصوم به زندگی ادامه بدن..

معصوم شده مامان کوچیک خونه  اما مامان، دلم واسه مامان گفتن تنگ شده. مامانم مامان گلم نمیدونستم روزی آرزوی صدا کردنت رو داشته باشم .

امروز بابا مثل تو شده بود مجبورمون کرد بریم کفش برای زمستون بگیریم بابا تمام سعیش پر کردن جای تو واسه ماست اما نمیتونه ما تورو میخوایم تورو ...

مامان همون پوتینی که دوسداشتی گرفتم ،نگاه کن همون رنگی که دوسداشتی. عمرم  همیشه تو واسه مصوم انتخاب میکردی من سلیقشو نمیدونم ،مامان چطور تنهامون گداشتی دلت امد ؟؟؟

مامانم همه مسیر تا امام زاده حسن  با هات حرف زدیم مثل قدیما ،گلم دیگه پات درد نمیکنه ؟نمیکتی که روش استراحت میکردی رو دیدم، مصوم داشت میمرد، میمرد از نبودت گلم.

دلم واست تنگه... خداااااا ما که زندگیمون توی مادرمون خلاصه بود چرا زندگیمونو بردی چرا خداااااا!!!!!!!؟؟

همیشه دلم میلرزید نکنه مامانم بری، اما نمیدونستم توی بغل خودم پرپر میشی. مامانم بیا اشکامو پاک کن بیا آرومم کن بیا دخترت بیتابه....

میم مثل ماه

میم مثل مادر...

دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:,

  توسط نرگس- معصومه  |
 

 



به وبلاگ من خوش آمدید


 

سلام مامان گلم
به نام مادر
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
فصل چهارم
فصل پنجم
فصل ششم
فصل هفتم
فصل هشتم
فصل تهم
فصل دهم

 

 این دعاها جنسشان مرغوب نيست
 خداحافظ ای نوبهارم
 نان و ايمان
 حسرت یه نگاه مادرم
 گل زندگیم، غزاله قشنگم، نرگس
 تو فقط ماهه منی
 ای زندگی بردار دست از امتحانم
 مولای غریبم سلام
 مامان گلم جات تو آغوش خدا امنه امنه
 خدایا تو قلب مرا می خری؟
 خدایا هنوز اون بالایی؟؟؟
 تنهام به ژرفای مرگ
 مادر
 بی تو
 روزت مبارک همه ی آرزويم
 مامانه گلم سلام بانوی بهارم
 مامان خوشگلم سلام
 دلم تنگه مامان
 زندگينامه مادرم
 خدا
 مامان قشنگم سلام ، منم معصومه.

 

شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391

 

نرگس- معصومه

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان برای مادرم و آدرس http://mamanegolamsalam.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





من و مامانم
به یاد مادرم
کلبه همدلی
به ياد مادرم(برادر عزیز آقا رضا)
دلنوشته ها
دلتنگتم مادر
مادر
مادر دلتنگتم
نغمه های تنهایی
بارگاه
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

ساعت ديواری فانتزی
نغمه های تنهایی
حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

 

RSS 2.0
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 104
بازدید کل : 853
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


كد موسيقي براي وبلاگ